زیبایی شناسی سروده های سور و سرور در استان سمنان
زیبایی شناسی سروده های سور و سرور در استان سمنان
هفتمین نشست از سلسلهنشستهای قطب علمی «شعرپژوهی فرهنگ عامه» در دانشگاه شیراز به موضوع «بومی سرودههای سور و سرور در استان سمنان» اختصاص یافت.
این نشست که بههمت قطب علمی «شعرپژوهی فرهنگ عامه» و با همکاری معاونت فرهنگی اجتماعی دانشگاه شیراز، انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی (شعبه فارس)، معاونت فرهنگی دانشکده ادبیات و علوم انسانی و مرکز پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز ترتیب یافته بود، با حضور جمعی از ادبدوستان و پژوهشگران بهصورت مجازی برگزار شد.
دکتر سیدحسین طباطبایی، عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان و پژوهشگر فرهنگ عامه سخنران و دکتر غلامرضا کافی، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز دبیر نشست بودند.
دکتر طباطبایی در آغاز این نشست به توضیحاتی مقدماتی دربارە ویژگیهای وزنی و موسیقایی پرداخت و گفت:
بُعد موسیقایی در ترانههای بومی، تشخص و تعین قابل ملاحظهای ای دارد. ترانههای عامیانه و بومی سرودهها به شکل ناگسستنی با موسیقی گره خورده است.
موسیقی محلی در کنار آواهای بومی، از دو جنبه مورد مطالعه دانشپژوهان قرار گرفته: یکی به عنوان هنر و دیگر به عنوان علم. عدهای پیدایش موسیقی عامیانه و بومی را پاسخ به نیاز فردی و اجتماعی زمانه و زمینه اجتماعی و اقلیمی میدانند.
به همین سبب میبینیم اکثر ترانههای ادب عامه، متاثر و مُلهِم از بافت جغرافیایی و زندگی اجتماعی گویشورانی است که این ترانهها را به کار میبرند.
ایشان بعداز بحثی دربارە وجه تسمیه موسیقی، بە
گونهشناسی سرودههای سور و سرور، در استان سمنان پرداخت و بومیسرودەهای سمنان را ازنظر محتوا و موضوع بە پنج دستە قابل تقسیم دانست:
طباطبایی گونه اول را، حَدا [لالایی] خواند و گفت:
در حداها سه بُعد قابل تشخیص است که ترکیب آن هارمونی بسیار زیبایی پدید میآورد. بُعد نخست بعد شاعرانه است که در مضامین، وزن و قوافی خود را آشکار میسازد. دومین بُعد جنبه ریتمیک و آهنگین حدا است، یعنی مادر به نیروی درونی و توان ذاتی خود، به کالبد بیجان شعر، روحی تازه میدمد.
و بالاخره بُعد سوم بعد نمایشی آن است که مجموعه حرکات و تکانهای منظم گهواره را در بر میگیرد.
مضامین عمده حدا عبارتند از: نگرانی از دوری پدر از منزل، آرزوی عاقبت به خیری و خوشبختی برای طفل، گلایه از سختی اوضاع و وضعیت اقتصادی و اجتماعی، گلایه از آزار و کم¬توجهی مادرشوهر و خواهر شوهر.
در ادامه گونه دوم را، رُبّاعی [رِوایی، رُوایی، «رَوایی» (دامغان)]
معرفی کرد و توضیح داد:
در اصطلاح عامه، گونهای از بومی سرودهای شفاهی است که در اکثر نقاط استان سمنان در مراسم سُرور خوانده میشود. متن رباعی، اشعاری حماسی و رجزگونه است که عموماً در وزن رباعی سروده شده و غالباً در مراسم عروسی با هدف برشمردن تفاخرات قومی و قبیلهای و یا بیان زیبایی و نام آوری عروس و داماد، بکار میبرند.
رفتُم به سمرقند و قند آوردُم/رفتم به هرات سیب دورنگ آوردم
هم وزن زمین و آسمان خون خوردم/تا همچین عروسی به چنگ آوردم
وی ادامه داد که گونه سوم:
"کَلِّگی" [Kallegi] عبارت است از آواز محلی با اشعار عاشقانه، متضمن دوری و فراق که در قالب دوبیتی و با لحن حزین [و غالبا در مقام دشتی یا شور]، با همنوایی نی میخوانند.
همتا و هم سنگ این ترانه ها در خراسان، «کله فریاد» است که استاد محسن میهن دوست کتابی با همین عنوان دارد.
شبانان و ساربانان علاقه خاصی به این نوع ترانه دارند. بیشتر سرودههای شبانی در همین قالب دستهبندی میشود.
غروبی شام شد، درهایه بستن/ منم در پشت در تنها نشستم
پلنگ در کوه و آهو در بیابان/همه جفتند و من تنها نشستم
طباطبایی به تشریح گونه چهارم پرداخت و بیان کرد:
"اُلّاه" [ollāh] نام عمومی اشعار رباعی یا چهارپاره ای است که در مراسم عروسی و در حین رقص به نیت سلامتی عروس یا داماد و یا رقاصها می خوانند
کسی که قصد دارد اُلّاه بگوید با گفتن لفظ "اُلّاه"، رقص و آهنگ را قطع میکند و شعر خود را میخواند.
مستمعین پس از اتمام هر بیت با بیان عبارت "باریکِّلّا[bārikkellā]" بصورت دستهجمعی از گوینده الاه تشکر و سخن او را تصدیق مینمایند. در برخی روستاهای دامغان همین سنت نیز با عنوان "اَلله خوانی" وجود دارد.
و در انتها به توضیح مختصر درباره گونه پنجم پرداخت و ادامه داد:
سُرو
این واژه در اوستا بشکل sru و به معنای: آواز خواندن و سرودن آمده. در اصطلاح عبارت است از اشعاری موزون و مقفی و طرب انگیز ویژه زنان بصورت دو گروه چند نفری، در حین اجرای برخی مراسم عروسی بصورت دستهجمعی با همآوایی دف هم نوایی میکنند.
سرو را می توان ترانۀ عروس نامید؛ زیرا با محوریت عروس خوانده می شود. این نواهای شاد در سه موضع عروسی کاربرد دارد : 1- مراسم حنابندان 2- آراستن عروس و داماد 3- زن بُران.
بخش دیگر سخنان طباطبایی معطوف به جنبه طنز بود، وی اشاره کرد، گاه طنزپردازی در حوزه تشبیه معشوق وارد میشود.
مثلاً در یکی از این دوبیتیها، قد بلند به «چوب چوپان» و لب به «بیل دهقان» مانند شده است:
قدت را چوب چوپان میتوان گفت/لبت را بیل دهقان میتوان گفت
از آن حُسن و جمالی که تو داری/تو را غول بیابان میتوان گفت
ایشان بومی سرودەهای سور و سرور سمنانی را از مناظر مختلف: زیبایی شناسی بلاغی، آزادی عمل عاشق و معشوق، نقش محوری زنان قابل توجە و دارای اهمیت دانست.
گفتنی است:
یکی از طرحهای قطب علمی «شعرپژوهی فرهنگ عامه» در دانشگاه شیراز، تدوین، تألیف و انتشار سلسله کتابهایی است که به معرفی توصیفی بومیسرودههای مناطق مختلف ایران میپردازد.
این مجموعه که با همکاری پژوهشگران محترم ادب عامه در سراسر کشور صورت میپذیرد، در هر کدام از کتابهای این مجموعه، بومیسرودههای یک منطقه یا یک استان به صورت توصیفی، طبقهبندی و گونهشناسی میشود.
آدرس کوتاه :