کابل، شعری از دکتر غلامرضا کافی در مورد حادثه تروریستی دانشگاه کابل

کابل، شعری از دکتر غلامرضا کافی در مورد حادثه تروریستی دانشگاه کابل


 

 

کابُل
 
 دلشوره دارم ای گل، از روی صدق و راستی 
صد بار خواندمت هان! 
  «جانِ پدر کجاستی؟! » 
 
خوش خوش که می روی تو در کارِ علم و دانش 
دلبندِ کس نباشی، زان روی که مَراستی! 
 
این برق خنده ی توست بر آسمان نمودار، 
یا شعله ی شرارت، تا بی کرانه خاستی؟ 
 
موی تو شد پریشان، بر دوش ِ باد پاییز، 
یا دودِ انفجار است،  این گونه برهواستی؟ 
 
بر جُزوه خواب رفتی یا خواب دیده ام من، 
خونی است دست و بالت یا پای در حناستی؟ 
 
چشمم به کوچه مانده ست تا زود بازگردی، 
گوشم به گوشی اَمّا خاموش و بی صداستی! 
 
 دختر کجا و مَکتب دختر کجا و دانش، 
ای بختِ تیره ی من، این از چه روی خواستی؟ 
 
ای مرگ بر خشونت، ای ننگ بر تَحَجُّر
 لعنت به فقرِ بینش، نفرین به هرچه کاستی!!
 
 
غلامرضا کافی 
15آبان99.شیراز

summary-address :